واییییی که چه قدر شیمکویی !
اهان یه چیزی امروز تو خونتون خواب بودی بعد بیدارش شدی یکمی گریه کردی بعدش ساکت شدی فکر کردن خوابیدی نگو نی نی شیمکوی ما داشت گوشه بالشتش رو میخورد اخه چه قدر تو شیمکویی هان ؟ الانم عروسک رو که یه خرسی کوچولوئه گذاشتم جلوت ببینم عکس العملت چیه داشتی دماغش رو میخوردی خیلی شیمکویی ها ! عشق خاله ای نه که اولین نوه ی خانوادمون هم هستی همه دوست داریم دیگه ! ...
نویسنده :
خاله متین
21:33
اولین تفریحات نی نی مون !
خوب خاله جونی دیشب که رفته بودیم پارک کل زمانی که تو پارک بودیم خوابیدی مامانی هم میگفت بر عکس همه ی شبا که شب کار بودی فقط یه بار از خواب پاشدی و شیر خوردی خوابیدی فکر کنم از بیرون رفتن خیلی خوشت میاد عاشششششششششششششششششششششقتم ...
نویسنده :
خاله متین
20:39
نی نی شیمکو!
نینی خوشگل امروز وقتی که داشتی شیر میخوردی یه خرده شیر ریخت رو انگشتت بعد انگشتت رو گذاشتی توی دهنت تا تمیز شه داشتی انگشتتو میخوردی! ...
نویسنده :
خاله متین
20:17
ماجرا داریما !
متینم یادم نمیاد دقیقا چند روزت بود کمتر از یه هفته . وقتی که کج گذاشتیمت روی تخت افتادی روی صورتت و کلی گریه کردی ! خیلی نازی عزیزم الان که هنوز گردن و کمرت شله وقتی بغلت میکنیم یه خرده سرت رو بالا میگیری بعد یهویی می افتی ..................الهی! ...
نویسنده :
خاله متین
20:15