دوستامون
سلام ! میخوام یه ذره از نی نی های خونمون بهت بگم درسته شما اولین نوه ی خانواده ی مایی ولی ما نی نی های دیگه ای هم داریم که اونا نی نی های مستاجر که نه میگیم همسایه مونن .اولین مستاجری که اومد خونمون ساناز خانوم بود که با لباس عروس اومد بعدیک دو ماهی هم پروین خانوم. نمیدونم چرا هر نی نی که تو خونمون به دنیا میاد پسره ! چی جوری الان بهت میگم اقا طاها نی نی پروین خانوم که الان واسه خودسش مردی شده و باید 5 یا 6 سالش باشه و بعدشم عرشیا جون چون طاها وقتی دو سه ماهش بود از خونمون رفت ولی عرشیا که 28 دی 87 به دنیا اومده تا 31 شهریور پارسال پیشمون بود . این نی نی ها مامانشون با لباس عروس اومدن خونمون بعد از اون هم کاملیا جون اومد که 2 یا 3 مهر امسال نی نیش به دنیا اومده و اسمشم ارشامه ! آرشام جون تولدت مبارک فکر کنم دوست خوبی برات بشه البته یه نی نی دیگه هم وجود داره که ابان ماه یه سالش میشه ولی مامان و باباش وقتی اومدن عروس و داماد نبودن ایشون هم اقا کیان هستن .
اما اقا عرشیا که من عاشقشم و به قاشق کوچیک میگفت قاشق چوئیت و به راهنما میگفت یهمما و عاشق جلی یا همون ژله بود همونی که انقدر کتابای می می نی رو براش خوندم تا حفظ شه خودم حفظ شدم !
خیلی پسر نازیه هر وقت دلش تنگ میشد اروم درو باز میکرد میومد بالا بعد یهو مامانش می دید نیست میومد بالا میدید اینجاست. وقتی که بالا بود و اب میخواست میگفت میرم پایین ازش میپرسیدیم چیکار داری میگفت میرم اب بخورم و ما بزور راضیش میکردیم که ما هم اب داریم !همونی که وقتی تو خونمون بود و بامن دعوامیکردو لجش میگرفت بهم میگفت از خونم برو بیرون! همونی که وقتی درس داشتم و بالا بود ازش خواهش میکردم اروم بشینه یه گوشه اونم حرفمو گوش میداد و وقتی نگاش میکردم اروم میخندید ولی حالا رفته ....منو میشناسه هنوزم به داداشم میگه داداشی ولی وقتی مارو میبینه طول میکشه تا یخش اب شه بعد یهویی کلی بازی میکنه با ما .... عرشیا جونم دوس داشتم اینجاباشی متینو دارم ولی با توهم کلی خاطره دارم الانم دو تا نی نی دیگه اینجان ارشام و کیان ولی تو یه چیز دیگه ای . البته متین به جای خود!