زمینی شدن فرشته اسمانیمان
چی جوری از آسمونا اومدی زمین : ( از زبون مامان ) پسرکم ما باهم ساعت 5:30 صبح دوازده مرداد به همراه بابایی و مامان جون رفتیم بیمارستان مامان جون بیشتر روز رو پیشمون بود بابایی هم بود دایی جون هم اومد سرزد اما پدرجون و خاله جونت خونه بودن که حدود ساعت 4:15بود خاله و دایی و بابایی داشتن میومدن بیمارستان که مامان جون (مامان بزرگ) زنگ زد به اونا و گفت چون ماه رمضونه گفتن بجای شیرینی زولبیا و بامیه بیارین نی نی هم نهایتا تا شب باید دنیا بیاد همینجوری که داشتن میومدن دوباره مادرجون زنگ زدو گفت نی نی کوچولو داره به دنیا میاد ............ خاله و دایی هم زود ز...
نویسنده :
خاله متین
15:48